Accessing Cues
راه هایی که از طریق هماهنگی تنفس، وضعیت بدن، ژستها و حرکات چشمانمان برای فکر کردن در زمینه های خاص، از آنها استفاده می کنیم. (زبان گویای بدن در زمان تفکر)
Anchor
هر محرکی که موجب برانگیختن عکس العمل شود. آنکورها می توانند در ما تغییر حالت ایجاد کنند. (عوامل شرطی شده برای ایجاد تغییر حالت)
Anchoring
جریانی که چیزی را به چیز دیگری پیوند دهد. آنکورها می توانند به صورت طبیعی پیدا شوند و یا مطابق خواسته خودمان به وجود آیند. (پدیده ای مشابه با شرطی شدن در هیپنوتیزم یا فیزیولوژی)
Associated state
در جریان یا درون یک تجربه بودن، نگاه کردن از طریق چشم یا دیدگاه خودتان، کاملا مطابق حواس خودتان. (در متن جریان یا واقعه ای بودن)
Behaviour
هر فعالیتی که ما به آن مشغول می شویم، از جمله جریانات فکری(رفتار). یکی از سطوح نورولوژیک
Believes
تعمیمهایی که ما درباره خودمان، دیگران و جهان انجام می دهیم و در این محدوده به ایجاد اصول می پردازیم(باورها). یکی از سطوح نورولوژیک
Body Language
روشی که ما بدون استفاده از واژه ها و صداها، از آن طریق با بدنمان به مذاکره می پردازیم. برای مثال وضعیت جسمی ما، ژستهای ما، وضعیت بیانگر صورت، ظاهر و زبان گویای بدن ما در زمان تفکر.
Calibration
شناسایی دقیق حالت فرد دیگر از طریق خواندن علایم غیرکلامی در سیما و حرکات او. (از ظاهر شخص به حالت درونی او پی بردن)
Capability
استراتژی موفق برای اداره شغل. مهارت. یکی از سطوح نورولوژیک (شم مدیریت = مدیریت با کفایت)
Chunking
تغییر سطح ادراک شما با رفتن به سطحی بالاتر یا پایین تر. متامدل (Meta Model) با طرح پرسشهایی اختصاصی و لحظه ای از سوژه، به سطوح دقیق تر یا پایین تر کلامی می رود. در میلتون مدل (Milton Model) از طریق کلامی با شامل کردن تعدادی از لحظات یا مضامین خاص در ساختار کلی فرازها و جمله ها به سوی سطح بالاتر یا کلی تر می رود.
Congruenc
پیوند عقاید، ارزشها، مهارتها و عملکردها در حالت راپورت (Rapport) با دیگری قرار گرفتن. (همدلی و همزبانی کامل)
Conscious
هر چیزی در آگاهی لحظه حاضر
Cross-over Matching
هماهنگ کردن زبان بدنی فرد، اَشکالِ دیگری از حرکت. برای مثال: هماهنگ با ریتم سخنان فرد مقابل، بر روی رانهای خود زدن.
Deletion
در گفتار یا تفکر، از دست دادن یا حذف قسمتی از یک تجربه است.
Dissociated State
دور بودن از جریان یک تجربه، شنیدن یا دیدن آن از خارج. ( از دور دستی بر آتش داشتن)
Distortion
تغییر یا تحول در تجربه، آن را به صورت متفاوتی درآوردن (مسخ)
Enviornment
زمان، مکان و انسانهایی که همراه ما هستند. یکی از سطوح نورولوژیک (محیط زندگی)
Eye Accessing Cues
حرکات و اشاره های چشمان در جهات خاص که نمایانگر تصور یا تجسم بینایی، شنوایی و یا لامسه (Kinesthetic)می باشند. (انواع خیره شدن نگاه در حالات متفاوت تفکر)
First Position
اداراک یا دریافت جهان فقط از نقطه نظر خودمان، تنها با حقایق درونی خویش ارتباط داشتن. ( با دید خودمان به وقایع نگاه کردن)
Generalization
جریانی که در طی آن تجربه ای خاص بیانگر مجموعه ای از تجربیات می شود. (تعمیم)
Identity
تصویر ذهنی شما از خودتان و یا تصوری که شما از خودتان دارید. فکر می کنید که وجودتان چگونه است؟ یکی از سطوح نورولوژیک (هویت)
In Time
داشتن یک خط زمانی که در آن گذشته در پشت سر شما و آینده در پیش رویتان قرار می گیرند و لحظه کنونی از کالبد شما می گذرد. (در جریان وقایع و زمان بودن)
Incongruence
حالت خارج بودن از راپورت یا ارتباط مؤثر با دیگران و یا خویش. تضاد تنشی که آثار آن در رفتار مشخص می شود. این تقابل می تواند به صورت مرحله به مرحله باشد. برای مثال: عملی در تعقیب عمل دیگری ظاهر می شود که کاملا متضاد با آن است. گاه این اعمال متضاد، همزمان اتفاق می افتند. برای مثال: زبان و کلمات چیزی می گویند، ولی در آهنگ صدا تردید به چشم می خورد.
Kinesthetic
مجموعه ای از ادراکات حسی، احساسهای مربوط به لمس کردن، احساسهای درونی از جمله ادراکات به یاد مانده، هیجانات و حس تعادل.
Lead System
سیستم ارائه دهنده حسهای درونی که شما برای دسترسی به اطلاعات نهفته ذهنی خویش استفاده می کنید. برای مثال: در عده زیادی از افراد مشاهده تصویر ذهنی روز تعطیل، آنها را به ادراک مجدد تمام خاطرات مفصل و مهم و تجربیات مربوط به آن هدایت می کند.
Leading
تغییراتی که شما پس از کسب راپورت (ارتباط مؤثر) با فرد دیگر انجام می دهید تا او از این تغییرات تبعیت و دنباله روی کند. (هدایت)
Map of Reality
ارائه تصویر یا تصور ذهنی هر فرد از جهان هستی که بر پایه ادراکات و تجربیات فردی او ایجاد شده و شکل گرفته است. (طرح واقعیت = جهان بینی)
Matching
تطابق با قسمتهای مختلف رفتاری، مهارتی، باوری و ارزشی دیگران به قصد افزایش سطح ارتباط مؤثر یا راپورت با آنها.
Meta Model
طرحی در کلام یا زبان که بر اساس کاربرد اصول (Modeling: جریان تشخیص سلسله مراتب منطقی عقاید و رفتارها برای انجام موفقیت آمیز یک کار) در سطح جهانی بنا شده و مجموعه ای از طرح های کلامی و پرسش هایی است که زبان را به تجربه مرتبط می سازند.
Metaphor
برقراری ارتباط انسانی غیرمستقیم با دیگران با کمک داستان یا تصویری که نوعی مطلب یا مقایسه را به ذهن فرد دیگر وارد می کند. در ان.ال.پی متافور یا استعاره، تمام انواع تشبیهات، تمثیلات و کنایات را در بر می گیرد.
Milton Model
بر عکس متامدل (Meta Model)، در اینجا به صورت هنرمندانه ای طرح های کلامی مبهم برای ایجاد و استمرار ارتباط مؤثر و مسئولانه با فردی دیگر و به قصد دسترسی به تجربیات و منابع ناخودآگاه او استفاده می شوند.
Mismatching
تطابق رفتارهای خویش به شکل دیگر و متفاوت یا متضاد با رفتارهای دیگر به قصد هدایت مجدد، قطع کردن یا خاتمه دادن به رابطه موجود با آنها (در جریان یک ملاقات یا مذاکره) و یا با هدف اینکه آنها در رفتارهایشان تغییرات یا تعدیل هایی را به وجود آورند.
Modelling
جریانی که موجبات تشخیص سلسله مراتب و نظم را در رفتارهایی فراهم می سازد که برخی از افراد را قادر به انجام برخی از کارها می کند. (الگو برداری، مدل سازی) پایه و اساس ان.ال.پی.
Multiple description
دانش و خرد لازم برای داشتن دیدگاه یا نقطه نظر های متفاوت درباره یک واقعه.
سه وضعیت ادراکی وجود دارد:
وضعیت اول: واقعیت از نقطه نظر شما
وضعیت دوم: واقعیت از نقطه نظر فرد مقابل
وضعیت سوم: واقعیت از نقطه نظر یک فرد بی طرف.
به مجموعه سه وضعیت فوق، توصیف چندگانه گفته می شود.
Neuro-Linguistic Programming
مطالعه فضیلت و موفقیت، طرحی درباره اینکه افراد چگونه تجربیات خویش را انجام می دهند و مطالعه ساختار تجربیات ذهنی.
Neurological Levels
سطوح متفاوت تجربه: محیط، رفتار، قابلیت، باور، هویت و معنویت (یا روحانیت).
Nominalization
اصطلاحی در علم زبان برای جریانی که در طی آن کنش (فعل) به کلمه ای مجرد و انتزاعی تبدیل می شود. همین طور واژه هایی برای اشاره به اسمهایی که به این صورت تشکیل می شوند. برای مثال: مرتبط کردن به ارتباط تبدیل می شود. یک روندی که در نهایت به یک شیء یا چیزی تبدیل می گردد.
Outcome
یک هدف دلخواه و اختصاصی که در نهایت بر اساس حس کردن مشخص می شود. به این معنی که در زمان رسیدن به آن، می دانید که چه چیزی را باید ببینید، بشنوید و یا احساس کنید. (دستاورد حسی خاص)
Pacing
کسب و استمرار راپورت (رابطه ای مبتنی بر اعتماد و مسئولیت پذیری متقابل با دیگران) در گذر زمان با ملاقات دیگران در شرایط باور و عمل به طرحی که از جهان در ذهن دارند.
Positive Intention
نیت خیری که زمینه ساز هر عمل یا باوری است.
Predicates
کلمات مبتنی بر حس که اشاره به کاربرد یکی از مسیرهای متفاوتی دارند که ما از طریق آنها به تجسم و بیان اطلاعات در درون خودمان از طریق به کارگیری حواس پنجگانه می پردازیم و از دیدن، شنیدن، احساس کردن، بوییدن و چشیدن استفاده می کنیم.
Prefferred Representational System
سیستم ارائه کننده حسی که فرد بیشتر برای تفکر آگاهانه از آن استفاده می کند و تجربیاتش را به وجود می آورد.
Presupposition
عقاید یا باورهایی که فرض می شوند تا بر پایه و اساس آنها علوم یا فرضیه هایی بنا شوند.
Rapport
رابطه مبتنی بر اعتماد و مسئولیت پذیری متقابل با خودمان و دیگران (ارتباط مؤثر).
Representational System
مسیرهای متفاوتی که ما از طریق آنها به تجسم و بیان اطلاعات در درون خودمان از طریق به کارگیری حواس پنچ گانه می پردازیم. برای این کار ما از حواس خودمان مانند بینایی(دیدن)، شنوایی (شنیدن)،Kinesthetic (احساس بدن، لامسه)، بویایی (بوییدن) و ذائقه (چشیدن) استفاده می بریم.
Resourses
هر چیزی که می تواند به شما در رسیدن به محصول یا دستاوردی کمک کند. برای مثال: حال فیزیولوژیک، افکار، باورها، استراتژی ها، تجربیات، انسانها، حوادث، دارائی ها، مکانها، حکایت ها و ... (امکانات موجود).
Second Position
دیدن جهان از نقطه نظر فردی دیگر، و در نتیجه دانستن واقعیت آن تا حدود یا به میزان بیشتر.
Self-Modelling
طرح ریزی منظم (Modelling) برای حالت موفقیت با توجه و تکیه به امکانات موجود.
Sensory Acuity
یک جریان آموزشی برای ایجاد تمایز بهتر و مفید تر در مورد اطلاعات حسی که ما از جهان دریافت می کنیم.
State
خلاصه ای از افکار، احساسها، هیجانها و انرژی جسمی و روانی.
Strategy
یک سلسله مراتب قابل تکرار از افکار و رفتارها به صورت ثابت که نتیجه یا محصول خاصی را به بار می آورند.
Submodalities
تفاوتهای ظریفی که ما در مورد هر یک از مجاری مستعد برانگیزاننده اطلاعات درونی از طریق حواس مختلف قائل می شویم، کیفیت هر برانگیختگی درونی ما کوچکترین خشت یا آجر در بدنه و دیواره های افکار ما است.
Third position
ادراک جهان از نقطه نظر ناظری که در کنار (نه در متن جریان) قرار گرفته است.
Time Line
خطی که گذشته شما را به آینده تان متصل می سازد. نحوه ذخیره تصاویر، صداها و احساسهای ما از گذشته، زمان حال و آینده.
Trance
حالت تغییر یافته ذهنی که بر اثر متمرکز شدن و محدود شدن موقتِ توجه به درون حاصل می شود.
Unconscious
هر چیزی که در محدوده آگاهی کنونی شم
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: واژه نامه NLP اصطلاحات انالپیNLP